ساکت کردن. بیصدا کردن. خاموش کردن: دیو را نطق تو خامش میکند گوش ما را گفت تو هش میکند. مولوی. چنان صبرش از شیر خامش کند که پستان شیرین فرامش کند. سعدی (بوستان)
ساکت کردن. بیصدا کردن. خاموش کردن: دیو را نطق تو خامش میکند گوش ما را گفت تو هش میکند. مولوی. چنان صبرش از شیر خامش کند که پستان شیرین فرامش کند. سعدی (بوستان)
(خارید خارد خواهد خارید بخار خارنده خاریده خارش) پوست بدن را با ناخن یا چیز دیگرچند بار مس کردن باری تسکین حس مخصوصی که از گزیدن شپش یا کیک یا چرکین بودن بدن یا بعلت بعضی بثورات حاصل شود، خارش کردن عضو یا اعضایی از بدن: (تنم میخارد) یا تنش میخارد. میل بکتک خوردن دارد
(خارید خارد خواهد خارید بخار خارنده خاریده خارش) پوست بدن را با ناخن یا چیز دیگرچند بار مس کردن باری تسکین حس مخصوصی که از گزیدن شپش یا کیک یا چرکین بودن بدن یا بعلت بعضی بثورات حاصل شود، خارش کردن عضو یا اعضایی از بدن: (تنم میخارد) یا تنش میخارد. میل بکتک خوردن دارد